کسی چی میدونه ؟ شاید همه چی از یه مهمونی شروع شه . از یه مهمونی بعد سالها زندگی . بعد اینکه مدت هاس بهش اطمینان کردی و اونم هر روز ، روزی صد بار بهت گفته دوست داره و توام باور کردی ... شاید راس میگفته یا شایدم تو نمیخواستی بفهمی و باور کنی که دروغ بوده . اگه از همون شب مهمونی شروع بشه ، شاید تو اصن حواست نباشه به چیزایی که اطرافت میگذره .. ولی من میتونم واست بگم که

کسی چی میدونه ؟ شاید همه چی از یه مهمونی شروع شه . از یه مهمونی بعد سالها زندگی . بعد اینکه مدت هاس بهش اطمینان کردی و اونم هر روز ، روزی صد بار بهت گفته دوست داره و توام باور کردی ... شاید راس میگفته یا شایدم تو نمیخواستی بفهمی و باور کنی که دروغ بوده . اگه از همون شب مهمونی شروع بشه ، شاید تو اصن حواست نباشه به چیزایی که اطرافت میگذره .. ولی من میتونم واست بگم که مردی که همیشه عاشقت بوده یه دفه حواسش پرت میشه ... یه جایی تو اون مهمونیه یه نفره که عاشق همسرته بدون اینکه از تو اجازه بگیره یا شایدم اصن عشقی در کار نباشه فقط میخواد ثابت کنه از تو بهتره . از تو که این همه سال یه مرد خوب کنارت داشتی . اون دلش نمی سوزه واسه عشق تو و اون . اون هیچ وخ نمیتونه بفهمه شما چه روزا و شبایی رو با هم گذروندین .نمیتونه زیابایی های تو رو ببینه. فقط فک میکنه این مرد واسه تو حیفه . فقط میخواد قدرتشُ تو بدام انداختی مرد خوب زندگیت به رُخت بکشه . لازم نیس غریبه باشه یا یه دشمن ... شاید نزدیک ترین دوستت باشه ...
و دُرُس تو یه همچین موقعیتی بدون اینکه بفهمی یا بخوای عشقتُ از دست میدی ... مهم نیس طرف چه جوری بُردش ... شاید با یه لبخند موذیانه بوده یا شاید با یه صدا نازک کردن یا شایدم طرف زیبا باشه ...البته یه مرد هیچ قدرتی در تشخیص زیبایی نداره . شاید زشت ترین و پُر ایرادترین صورت و هیکلُ زیبا ببینن و متوجه زیبا ترین زنها نشن . تو این زمان دیگه به این فک نمیکنه سالها تو گوشت خونده تو زیباترین زن دنیایی یا زیباترین لبا و ... رو داری ...
خلاصه اینکه با هرچی که تو نداری میشه اونو دزدید ... با هرچی ، حتی عشوه های خرکی یا زشتیه زیاد. ( یه مردی با یه زن زیبا رفت سراغ یه دختر زشت . زنش پرسید من مگه چی کم داشتم که اینو به من ترجیح دادی ؟ مرده ام جواب داد همیشه چلو کباب میخورم یه بارم خواستم نون و پیاز بخورم ... اینا که الان گفتم واقعیه واسه دوست خواهر یکی از دوستام اتفاق افتاد ...;e)
بعد کم کم میبینی مردی که همیشه گرم بوده میشه مث یخ . کارش سنگین میشه و هی وختش واسه خونه اومدن کمتر و کمتر میشه . کافیه طرفت یه ذره زرنگ باشه . چنان مرد زندگیتُ خر میکنه که باورش میشه تو زندگیشُ تباه کردی . تو یه همچین روزایی نمیشه به یادش آورد چقد از وجودت لذت بُرده . هیچی از اون قرارای یواشکیتون یادش نمیاد . حتی اگه عاشقتم بوده و گاهی وجدانش درد میگیره خیلی راحت میگه من تازه میفهمم عشق یعنی چی .
ولی یه حالتم وجود داره که مرد یه کم خوش اشتها باشه . نمیذاره آب از آب تکون بخوره . صب با اون ، شب باتو . تازه کلی ام احساس مردونگی بهش دست میده که تو رو هنوز دوس داره و تنهات نذاشته .
ولی تو یه زنی . نمیشه واسه همیشه گولت زد . شم زن همیشه برای کشف خیانت فوق العاده اس . خیلی راحت میتونه بفهمه مردی که در آغوشش گرفته بوی زن دیگه ای رو میده حتی اگه اون زن عطر نزنه ;D لازم نیس حتما یه تار موی بلند رو لباس مردش پیدا کنه که یادآور حماقتش باشه که همیشه باور میکرده مردش عاشق موهای کوتاهش بوده ...
اینجاس که ازش متنفر میشه . مردی رو که دوس داشته ترک میکنه چون هیچ وخ به نصفه رضایت نمیداده . شاید بعضیا بجنگن واسه پس گرفتنش ولی من از اوناییم که هیچ وخ نمیمونم و بر نمیگردم . ممکنه به محض رفتنت جای خالیت حس بشه . این جور مردا زود یادشون میاد چقد عاشقت بودن دوباره میشن مث روزای اول آشنایی . تمام خاطرات و کارای کوچیکت یادشون میاد .
ولی بعضیا اولش خوشحال میشن . حسابی آزاد میشن و خوش میگذرونن یا حتی شاید طرف بشه سوگلی خونه مردت ...
ولی همه این مردا آخرش به یه جا میرسن . شاید مسیرشون با هم فرق داشته باشه ولی مقصد یکیه . همشون دوباره عاشق زنشون میشن ... ولی خیلی دیر .
پاورقی : اگه یه مردی و اینو میخونی بدون اگه به عشقت خیانت کنی حتی اگه ببخشت ، هیچ وخ از ته دل نیس . اگه بگه دروغ میگه . اون دیگه نمیتونه مث قبل عاشقت باشه ...
پاورقی تر : و اگه یه زن هستی فقط تو مهمونیا حواستُ جمع نکنیا . همه جا ...
پاورقی ترین: اصن نمیدونم چرا اینا رو نوشتم . شاید چون علیرضا گف هرچی تو فکرمه بنویسم .